طریق الحسین
از اینکه امسال هم اسمم توی لیست جامانده هاست از خودم خجالت می کشم، تاریخ اعتبار گذرنامه ام را که نگاه میکنم غصه ام بیشتر می شود، اول صبحی وقتی صفحه گوشی را باز کردم و پیام لغو سفر را برای دومین بار دیدم انگار که آب یخ ریخته باشند روی سرم، این چه سری است که بعد از این همه دست و پا زدن برای رسیدن به حریم عشق هنوز لایق دیدار نیستم! گل سرهای رنگی رنگی را که برای دختربچه های عراقی آماده کرده بودم توی دستم جابجا میکنم اشکم سرازیر می شود روی گونه هایم، رنگ ها باهم قاطی می شوند و بعد توی مشتم محو می شوند زیر لب زمزمه می کنم: گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود…
#به_قلم_خودم
#طلبه_نوشت
#سوژه_هفتگی